عشق، پول و گلوله

اندر قضایای دو شرطی مردم و عطاری ها
17 اسفند 1395
حکایت سرگردانی بیماران اختلال خلقی دوقطبی
24 فروردین 1396

معرفی و نقد سریال انگلیسی Peaky blinders

سریال را با پیشنهاد یک دوست حرفه‌ای برای غلبه بر بطالت تعطیلات انتخاب کردم. یک درام_تریلر جنایی و پلیسی و تاریخی.

  • خطر لو رفتن داستان!!

در سال‌های آتش و خون و زمین ابتدای قرن بیستم که اکثر بازیگران منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای در چهار گوشه‌ی عالم به جان یکدیگر افتاده‌اند و مرزهای جغرافیایی را با سیل کشته‌ها پس و پیش می‌کنند، تعدادی مرد کولی از جنگ اول برگشته در حومه‌ی بیرمنگام به تکاپوی حق خود از حیات برآمده‌اند.
در تغافل حکومت مرکزی انگلیس به نفع سیاست خارجی، این دار و دسته در کنار هم‌قطارانشان راه خلاف و جرم و بزه را انتخاب کرده‌اند و در خیابان و کوچه با تیغ و گلوله و خشم می‌تازند و پیش می‌روند.

  • زیستن با روایت

در نظریه‌ی رمان قول معروفی هست که می‌گوید با رمانت زندگی کن!
آدم وقتی رمانی درست و حسابی را می‌خواند درگیرش می‌شود و فرو می‌رود درونش. روایت و شخصیت‌ها با جزییات روابط و زندگیشان، خواننده را هم به درون خود می‌برند و خانه‌زاد می‌کنند. همین خودی شدن و اهلی شدن درون یک دنیای جدید است که طلسم افسونگری ادبیات را در دستانش دارد.
سریال هم چنین است. تماشاگر محو می‌شود در شیوه‌ی زیست، تفکر و نگرش شخصیت‌ها. با آن‌ها و همراهشان زندگی می‌کند و انس می‌گیرد و خویشاوند می‌شود.
این‌جا هنر ساخت سریال خودش را نشان می‌دهد که چگونه یک سریال که تاریخ جرم و بزه را روایت می‌کند می‌تواند تماشاگر را به همدلی و همزیستی با یک گروه گانگستر قانع کند!
در واقع می‌شود گفت پای نوعی اغواگری در میان است که وسوسه‌ای شیرین را به جان بیننده می‌اندازد تا به درون باند تبهکاران برود و با غم و شادی و عشق و نفرت و پیروزی و شکست آن‌ها همراه شود.

  • سیاست و مافیا

چندی قبل بود که روزنامه‌ای فرانسوی تحلیلی منتشر کرده بود پیرامون امنیت نسبی ایتالیا در مقابل موج خشونت و ترور بنیادگرایان سلفی. نویسنده توضیح داده بود که گویا توافقی نانوشته بین دولت و دستگاه امنیتی ایتالیا با مافیای سیسیل انجام شده تا آن‌ها از قدرت تشکیلاتی و اطلاعاتی‌شان در جهت مهار و تحدید بنیادگرایان استفاده کنند!
نتیجه هم این‌که ایتالیا علیرغم دارا بودن جمعیت نه چندان قلیل مهاجران خاورمیانه‌ای و آفریقایی تندرو، از آرامش بیش‌تری نسبت به همسایگان اروپایی خود برخوردار است.
نمونه‌های قدیم‌تر خارجی و حتی موارد وطنی از پالوده‌خوری تبهکاران و نظام‌های مستقر ملی هم قابل ذکر است.
سریال پیکی بلایندرز در مهم‌ترین و جدی‌ترین فراز خود به همین نزدیکی‌های قهری و جبری و گاهی انتخابی نهاد دولت با دار و دسته‌های خلافکار می‌پردازد.
پرداخت روایت سریال در این بخش بسیار طبیعی و باورپذیر و منطقی است. سیاستمداران برای انجام و پیشبرد پروژه‌های سیاسی که لزوماً قانونی و اخلاقی نیستند، دست به دامان خانواده‌ی مافیایی شلبی می‌شوند و شخص توماس شلبی که رهبر باند است مذاکره و بازی ماهرانهای را در این زمین پر از مین و خطر انجام می‌دهد.

  • اختلال استرس پس از سانحه

برادران شلبی از جنگ اول بازگشته‌اند و بساط خلاف و قانون شکنی راه انداخته اند. سریال خیلی ماهرانه علائم تیپیک PTSD را در توماس و آرتور بازسازی می‌کند و نمایش می‌دهد.
آرتور حملات خشم تجزیه‌ای دارد که منجر به قتل و خونریزی‌های ناخواسته می‌شود و توماس که صحنه‌های تروما را در یک تونل به صورت Entrapment و انفجار در کابوس‌های شبانه مرور می‌کند.
توماس گاهی اوپیوم مصرف می‌کند تا دوباره فلاش‌بک های تروما را ببیند و بدین ترتیب گویا تلاش می‌کند به لحاظ شناختی حادثه را مجدداً پردازش کند و به نوعی درمان امروزی برای بیماریش پیدا کند.
در تاریخ بسیاری از جنگ‌های معاصر هست که بازماندگان جذب باندهای بزهکاری می‌شوند. هم به خاطر عوارض روانی جنگ و هم به علت احساس رهاشدگی و طرد و سرخوردگی پس از جنگ. بماند که تجربیات جنگی این سربازان سابق به کمکشان می‌آید برای خشونت بیش‌تر.

  • مذاکره با دشمن

دستور جلسه‌ی گانگسترها و سیاستمداران سریال پیکی بلایندرز از خانواده‌ی شلبی‌ها بگیر تا اعضا عصبانی و خشن ارتش جمهوری‌خواه ایرلند و فعالان چپ و راست فقط یک چیز است؛ مذاکره و چانه زنی!
سریال به خوبی نشان می‌دهد که بازیگران تا جایی که می‌شود مذاکره می‌کنند و وقتی با گفتگو به جایی نمی‌رسند سراغ اسلحه و مشت می‌روند.
توماس شلبی رییس بلایندرز، سلطان بازی مذاکرات است. بارها و بارها دشمنانش را از طریق اتحاد موقتی که با دشمنی دیگر شکل می‌دهد تحت فشار می‌گذارد و نابود می‌کند.
توماس این جابجایی مهره‌ها را بسیار ماهرانه انجام می‌دهد تا بقا و گسترش تشکیلات مافیایی‌اش را تضمین کند.

  • زنانگی و عشق

سریال پیکی بلایندرز یک درام-تریلر جنایی است که علی القاعده باید فضایی مردانه(Masculine) داشته باشد اما حضور زنان و نقش آن‌ها در درام انگلیسی بسیار برجسته است.
عمه‌ی شلبی‌ها که پایه گذار شرکت شرط بندی آن‌ها بوده، زنی است بسیار مقتدر و حیله‌گر و آینده‌نگر که همواره نقشی کاملاً زنانه (Feminine) اما جدی و موثر در معادلات مردانه‌ی سریال بازی می‌کند. مردان تبهکار سریال اغلب وحشی و خشن هستند اما عمه پالی هنرمندانه آن‌ها را رام و اهلی می‌کند و زهرشان را می‌گیرد. شاید بنیادین‌ترین نقش زنانه را بشود همین مدیریت جوش و خروش مردانه به نفع کنترل اوضاع دانست.
همین زن عاشق می‌شود، پی فرزندان گم شده‌اش می‌گردد و اسلحه می‌کشد و آدم می‌کشد اما همه‌ی این کارها را مثل یک زن انجام می‌دهد.
عشق در درام پیکی بلایندرز نقشی محوری دارد. از سویی نقطه ضعف محسوب می‌شود در دنیای خشن و ضد اجتماعی مردان سریال و از سویی هیچ‌کس در امان نیست از وسوسه‌ی عشق.
دوگانه‌ی شوم عشق_کار هم در همه جای داستان دیده می‌شود که سبب می‌شود دلدادگان از هم جدا بیفتند و تلخکام شوند.
زنان سریال همان‌طور که گفته شده به زنانه‌ترین شکلی، محکم و ثابت قدمند. چنین که می‌نماید زن غربی تکلیفش با دل و عقل و زندگی بسیار روشن می‌نماید.
در سکانسی دو زن جوان بر سر رهبر جذاب باند انتظار می‌کشند و وارد یک دیالوگ مهم می‌شوند.
زن اول از زن دوم می‌پرسد که محبوب را چرا می‌طلبد؟ زن دوم پاسخی می‌دهد که بسیار اساسی و مهم است و البته برای زنان خاورمیانه‌ای عبرت آموز!!
“برای اینکه احساس زنده بودن داشته باشم”

در ایران امروز، عشق هم کالایی شده که با پول و مکنت و مال سنجیده و تبادل می‌شود. چنین نگرشی به رابطه عاطفی و صمیمیت اگر در فرهنگ ما شکل بگیرد احتمالا خیلی از گرفتاری‌ها و بحران‌های روابط انسانی را نخواهیم داشت.

  • سریال به مثابه همزیستی در فرهنگ دیگر

پیش‌تر گفته شد که جذبه‌ی سریال مثل رمان، امکان زیستن بی‌واسطه در فضایی روایی و جدید است که تماشاگر را خودی و خودمانی می‌کند. همراهی بی‌واسطه با داستان‌گوی سریال، امکان می‌دهد تا به عده‌ای مردمان غریبه با فرهنگ و نگرش و تاریخ دیگر نزدیک و نزدیک‌تر شد و همین مجالست هنری _تفننی مسبب تغییرات بنیادین شگرف در بیننده می‌شود.
پرداختی که در پیکی بلایندرز به کامیابی، پول، خشونت، عشق و قدرت می‌شود و استمراری که قهرمانان داستان در پیگیری پروژه‌های شخصی و خانوادگی و اجتماعی خود دارند در وجدان جمعی و فردی ناخودآگاه ما نادر و کمیاب است.

1 Comment

  1. adamak.co گفت:

    وای خیلی خوبه ساییتون

پاسخ دادن به adamak.co لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *