🔻پردهی اول
شبی نه چندان شلوغ است در مطب روانپزشکی در شهری نه چندان بزرگ.
مراجعین حاضر در اتاق درمان مادر و دختری هستند که برای حل مشکل ” درجا زدن پشت کنکور” دختر نوجوان آمدهاند.
در مصاحبه با دختر عدم تمرکز، کندی سرعت درس خواندن و تحریک پذیری و اضطراب به دست میآید. دختر وسواس دارد و هر پاراگراف کتاب را چندین و چند بار میخواند تا مطمئن شود. پیشتر که میرویم سایر حوزههای درگیر در وسواس هم مشخص میشود.
مادر و پدر معلماند و سختگیر و وسواسی و یک عمر درگوش دختر خوانده اند که تو باید دکتر بشی!
فضای خانه پر از تنش و فشار و توقعهای برآورده نشده است.
ناگهان صدای اعتراضی از بیرون اتاق درمان به گوش میآید! زن جوانی با پوشش رسمی دارد به منشی اعتراض میکند که دکتر با چه مجوزی به مردم مشاوره میدهد؟!
از زن علت مراجعهاش را میپرسم که با دلخوری و تاخیر پاسخ میدهد: میخوام مرکز مشاوره بزنم اومدم شما نامهی سلامت روان منو امضاء کنید مثلاً!
🔻پردهی دوم
مرد جوان با ته ریش و ظاهری متشرع وارد میشود. خودش را همکار معرفی و خیلی گرم احوالپرسی میکند.خواستهاش همکاری است با کلینیک ترک اعتیادی که مال اوست! شغل و تحصیلاتش را میپرسم: من کاردانی حسابداری دارم و دو سه تا کلینیک ترک در این شهر با ابوی زدهایم و دنبال دکتر میگردیم تا برایمان کار کنند! گویا ژن خوبی در کار است و پدر بزرگوار که خود دفترخانه دارد دنبال چند لقمه نان حلال بیشتر است برای نورچشمیها.
مهمان و همکار حالا در میان بهت و حیرت من تلنگر نهایی را میزند و تقاضای مدرک و مجوز معتبر درمان اعتیاد دارد!
به منشی ندا میدهم که چایی بیاورد تا نفسی تازه کنم و این مصاف دکتر با حسابدار را به فرجامی برسانم!
🔻حکایت مس و طلا
صلاحیت دخالت در یک امر شاید در بنیادهای خودش پدیداری حقوقی باشد اما وقتی وارد جزئیات میشویم محل مناقشات و گرفتاریهای بسیاری میگردد.
گرفتاریهایی که اینروزها گریبان روانپزشکان جوان را در شهرهای دور و نزدیک مملکت گرفته و سبب تحمیل هزینههای حرفهای بسیاری میشود.
هنوز گرد و خاک مجادلهی صلاحیت انجام رواندرمانی توسط روانپزشک آموزش دیده کاملاً فرو ننشسته و جا دارد که بپرسیم چرا صدر تا ذیل نظام سلامت و بهداشت و بیمهی ما در مقابل رواندرمانی و مشاوره توسط روانپزشکی که یکسال به صورت مستقیم و چهار سال به صورت غیر مستقیم درگیر مشاوره و رواندرمانی بوده مقاومت میکنند؟
آیا سیستم اینقدر نامتوجه و ناهشیار است به بدیهیات برنامهی آموزش دانشگاهی یک روانپزشک یا ما کوتاهی کردهایم در تعریف صلاحیت و اعلان و انتشار و رسمیت دادن به آن؟
مشکلات رواندرمانی را اگر با تساهل و اغماض به نامرادی چرخ گردون نسبت دهیم متوجه میشویم که “مناقشهی صلاحیت” دارد به حوزههای دیگر درمان های روانپزشکی نیز سَرَک میکشد.
اخیراً برخی دانشگاهها برای اعطاء پروانهی درمان اعتیاد توسط روانپزشکان درخواست گواهی گذراندن دورهی عملی اعتیاد از گروه آموزشی و دانشگاه مربوطه را دارند و با تمسک به آیین نامهای قدیمی صلاحیت درمان اعتیاد را از متخصصین اصلی درگیر بیماری اعتیاد دریغ میکنند!
همهی اینها در حالی است که علاوه بر اخلال در درمان بیماران و محرومیت آنها از خدمات تخصصی، فشار تمام این غبار آلودگیهای صلاحیتی روی سقف معیشت روانپزشکان جوانی آوار میشود که در هزارتوی تعویقها و تاخیرهای پرداخت دستمزدها در وضعیت بحرانی نظام سلامت گیر افتادهاند و دعوا چون همیشه بر سر لحاف ملانصرالدین بودجه و پول و درآمد و انحصار و رانت است.
مجال تعمق بیش از این در دلائل و مقدمات این وضع ناگوار وجود ندارد امّا سوالی بزرگ را میتوان مطرح کرد؛ اگر چنین که مینماید طلای آموزش چهارسالهی روانپزشکی مشتمل بر دورههای مجزای اعتیاد، رواندرمانی، روانپزشکی جامع نگر، لیازون، بیماریها و اختلالات جنسی و سایر روتیشنهای کوریکولوم آموزشی بعد از اتمام تحصیل در برابر سد سدید سنگ اندازیهای سیستم اداری و دانشگاهی رنگ و لعابی ندارد، بهتر نیست آموزش رزیدنتی روانپزشکی را به همان مس چند ده سال قبل بازگردانیم و صرفاً نسخه نویسانی پشت میزنشین تربیت کنیم که هنوز هم محصول و خروجی این روش مایهی تمسخر سریالها و فیلمهای فاخر ایرانی است؟