تعدادی انسان با میل و خواهشی بسیار زیاد درگیر یک آیین هستند. مقدماتی دارد و نتایجی و روندی که شامل رفتارهای تعقیب کننده و متقابلانه و رقابت و جنگ میشود.
از رسانه و اینترنت تا فضای واقعی زندگی یک طرفدار فوتبال در همه جای این جهان مشحون از تمایل به طرفداری و بردن و در عین حال سرکردن با احتمال باخت و شکست.
این مناسک کشدار و بی رحم که قوانیناش در اکثر مواقع خارج از کنترل یک هوادار معمولیست نوعی وسوسه و ویار دارد برای پیگیری و سماجت. آنقدر این کشش زیاد و سترگ میشود که میارزد برایش سفر کند، پول خرج کند، درگیر شود و مباهله کند و هزینه دهد.
امیدوار باشد در عین حالی که هر لحظه احتمال شکست و فروافتادن هست.
هیچ مراسم و گردهمایی انسانیای در چگالی و تواتر احساسات متناقض به گردپای مسابقات فوتبال نمیرسد. استادیوم فوتبال در چنین لحظاتی، دیگ جوشان یاس و آرزو و امید و ترس است.
به راستی چگونه آدمیزاد خودش را قانع میکند تا چنین در چنبرهی حس و میل و ترس قرار بگیرد؟
تجمعات انسانی حول مسابقات ورزشی حتی خشن و خونین از دیرباز سابقه داشته است.
آیا همهی احساساتی که در چنین مناسکی تجربه میشود از جنس لذت است؟ تلخی باختن و شکست را در کجای این خواستن بی محابا میشود جای داد؟
رنج و فرسایشی که احتمال دایمی تکرار شکست بر روان انسان تماشاگر و هوادار تحمیل میکند چگونه نمیتواند جلوگیر تداوم این آیین شود؟
تکرار و تکرار و تکراری که ذاتی آداب فوتبالی در تمام جهان است و خود را به صورت نو شدن جدول و لیگ و مسابقات نشان میدهد چه محلی از اعراب در دستگاه روانی ما دارد؟
انگار با نوعی اجبار و تکرار آبرومند مواجهیم. به نظر میرسد فوتبال محملی مدرن و قابل دفاع برای تجربهی درد و رنج و احیاناً لذت شده است که میطلبد و اجازه میدهد خشم و تعصب و عشق کورکورانه در قالب فریاد و هیاهوی طرفداری از یک نام و رنگ خودش را نمودار کند.
مثل تمام داستان زندگی ما تکرار عنصر اصلی تداوم بازی است و امید واهی به بردن این قمار در دست بعد. قماری که ما فقط تماشاگر آن هستیم نه بازیگرش و همین شاید احساس فراغتی میدهد به ناظر فوتبال و هوادار دو آتشه که خودش را برکنار از تبعات جدی باختن بداند. در حالیکه که این برکناری واقعیت ندارد و عمیقترین سرخوردگیها را میشود در کنار بزرگترین سرخوشیها در فوتبال در یک زمان کنار هم داشت.
به نظر میرسد لذت و درد مثل تمام داستان زندگی در فوتبال هم کنار یکدیگرند. اصلا همین بیرحمی و نامرادی محتملاش است که لذت بخشش میکند. نوعی ژوییسانس جمعی که فریاد و هلهلهی شادی شاید از راه برسد اما احتمال ناکامی هم درست همنشین این رویای خام است.
چه زحمت و ازدحام و ابهام و رنج شیرینی است فوتبال…