گریستن درمانگران

پیرامون گرفتاری‌های نوظهور برای روان‌پزشکان جوان
22 مهر 1396
جایی میان وهم و مرگ و هذیان
22 مهر 1396

نوشته‌ی تاثیرگذار همکار گرامیمان سرکار خانم دکتر مقصودلو، خاطرات هرروزه‌ی درمانگران و به ویژه روان درمانگران را زنده می‌کند.
چالش حرفه‌ای بزرگی است غَلَیان احساس و عاطفه حین مواجهه با انسان‌هایی که مقابل ما می‌نشینند و از تکان دهنده‌ترین لحظات تجربه‌ی زیستن خود می‌گویند.
گاهی از همین آدم ها می‌شنویم که گویا هرگز انتظار چنین تلاطماتی را در روح و جان درمانگرشان ندارند و برای پندارشان هم دلیل‌های کلیشه‌ای دارند:
” شما دکترید و آموزش دیده‌اید که احساساتی نشوید،این شغل شماست و برای آن پول می‌گیرید.”
اما واقعیت چیز دیگری است و آن آشوبی است که درون هر درمانگری را در تمام لحظات حرفه‌ای و درمانی در می‌نوردد ولی بایسته‌های حرفه‌ای است که مانع جاری شدن اشک‌هایش بشود و جلوی قهقهه‌ی شادیش را بگیرد که اگر این ملاحظات نبود چه بسیار لحظاتی که ما کنار مراجعان می‌گرییم و می خندیم امّا بی صدا و بی‌اشک.

وقتی زنی متاهل از بیماری دو قطبی مادرش می‌گوید که سبب تکانشگری‌های دردسر ساز عاطفیش می‌شود و برادرانی که هراز چندی مادرشان را زیر باد کتک می‌گیرند و سیاه و کبودش می‌کنند و حالا دیگر به کشتنش فکر می‌کنند!

هنگامی که دختری افسرده‌ی لحظاتی است که در گوشه‌ی آمبولانس گیر افتاده و امدادگران جلوی چشمش مادر بدحال را احیاء می‌کرده‌اند و او صدای شکستن تک تک دنده‌های مادر را در مسیر مرگ می‌شنیده!

وقتی مردی سه سال آزگار دختر سرطانیش را از شهرستان تا تهران کشانده و خوب که شده در آخرین بازگشت به محل زندگی خوابش برده و تصادف کرده و همسر را با دختر و پسرش بیجان یافته!!

هنگامی که درمانگر در شهر قدم می‌زند و ناگهان اعلامیه‌ی ترحیم مراجعش را می‌بیند که به سینه‌ی دیوار چسبیده و یادش می‌افتد که با گریه و ترس می‌گفت عموهایم مرا می‌کشند!

هنگامی که مرد جوان بستری تصادف کرده از لحظات جدا شدن دستی می‌گوید که در حادثه قطع شده و حالا چون آغوشش نصفه و نیمه شده نمی‌خواهد نامزد جوانش را ببیند و بغلش کند ولی وقتی دختر را صدا می‌کنی و می‌آید روبرویش می‌ایستد، آغوش زخمی را می‌گشاید!

من وقتی تجربه‌ی تکان دهنده ی همکارمان را خواندم دوباره از درد و خوشحالی گریستم، درد جدایی مادر و فرزند و خوشحالی عدم تاثیر بستری و درمان و گذر سال‌ها روی شعله‌ی آتش مهر مادری.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *