حافظهی جمعی ما با انتخابات و روزهای قبل از آن و مسائلی که مخصوص روزها و دقایق مانده تا برگزاری انتخابات است آشنایی کم و بیشی دارد. اینروزها که اندکی تا مجمع عمومی سالانهی انجمن علمی روانپزشکان ایران مانده شاهد تلاش و تکاپوی گروهها و نامزدهای احتمالی برای مشارکت و نقش آفرینی در انتخابات پیش رو هستیم. اعلام برنامهها و چشماندازها در گروههای تلگرامی نوید همایشی پر شور را میدهد اما در این میان بعضی از وعدهها که ظاهرا در پاسخ به برخی مطالبات مطرح میشوند جای تامل و تفکر دارند.
طی سه سال اخیر و به لطف اجرایی شدن طرح تحول نظام سلامت، فی الواقع انقلابی در تمام حوزههای سلامت مملکت به وقوع پیوست. نقد طرح تحول در این مجال میسر نیست اما تبعات مستقیم و غیر مستقیم اجرای طرح بر نحوهی خدمات رسانی و اشتغال و اقتصاد اکثر رشتههای تخصصی تاثیر گذاشت. با کاهش تعرفههای پرداختی مردم، بار مراجعین به مراکز درمانی دولتی در بخش سرپایی و بستری چندین برابر شد و در عین حال با لاغر شدن بخش خصوصی و تعطیلی مطبهای پزشکان، مشکلاتی در پرداخت دستمزدها پیش آمد.
این کاستیها البته مختص و محدود به رشتهی روانپزشکی نبود و نیست، کما اینکه همکاران سایر رشتههای تخصصی هم مشابه و همراه ما روانپزشکان با گرفتاریهای فوق روبرو شدند.
نکتهی مهم دیگر اینکه، عمدهی بار مصایبی که برشمردم بر دوش پزشکان جوان طرحی بود که در نقاط دور افتاده و محروم مشغول خدمت بودند و هستند، بدین معنا که بیشترین تلاطم حرفهای و فشار کار و تاخیر در پرداخت مطالبات مالی هنوز هم در مناطق دور از مرکز دیده میشود. (نه بدین معنا که در مرکز نقیصهای نداریم.)
تعدادی از مشکلات موجود هم صرفا مربوط به رشتهی روانپزشکی میشود مثلا آشفتگی در درمان اعتیاد، استنکاف بیمهها از پذیرش ضرایب خدمات ویزیت و رواندرمانی و کمبود تخت بستری روانپزشکی که بعد از اجرای طرح و حذف پذیرش بیمار سرپایی در بخش خصوصی، سببساز تفاوت فاحش در دریافتی روانپزشکان با سایر پزشکان شاغل در طرح تحول شده است.
این شرح حال مختصری بود از سه سالی که بر روانپزشکی مملکت رفت بعد از اجرا شدن یک طرح انقلابی ملی در حوزه ی سلامت.
برخی گرفتاریها هم از قبلترها باقی بود که هنوز هم هستند، مثل اختلاط بین رشته ای در الکتروانسفالوگرام و پروسیجرهای جدید و قس علیهذا…
در این ایامی که به سختی بر قشر روانپزشک گذشت، بزرگواران و دلسوزانی بودند که به هر تلاشی برای جبران کاستیها دست زدند. تمرکز تلاشها در انجمن علمی روانپزشکان و هیات مدیرهی وقت بود که همپای سایر انجمنهای علمی رابط صنف خود و مسولین وزارتخانهی بهداشت بودند و انصافاً موفقیتهای خوبی در استیفای حقوق و کاهش فشار بر روانپزشکان شاغل در طرح تحول و سایر همکاران بخش خصوصی کسب کردند. همگرایی و اتحاد اعضای هیات مدیره را به عنوان نقطهی عطف تلاشها، خیلی از ما شاهد بودیم که در رسانه مها منعکس میشد و به صورت پیشرفت در امور نیز به چشم میآمد.
متاسفانه از جایی که معلوم نیست و به دلایلی که مشخص نشد، این همگرایی و همنوایی به تشتت و واگرایی بدل شد. صداهای متعارض شنیده شد و همدلی کمرنگ شد. بالتبع چرخ مراد و موفقیت به روال سابق نچرخید و مشاجره و مجادله هم رخ داد.
شکافی ایجاد شده بود که هر روز تشدید شد و اوج فاصله و گسل در انتخابات انجمن رواندرمانی بروز کرد. دوگانههای روانپزشک قدیمی و جدید، پیر و جوان، متمکن و نیازمند در جامعهی روانپزشکی نمودار شد و شوربختانه دوپارهسازی و انسلاخ در سایر بخشها هم لانه کرد. دوالیتیهای روانپزشک- روانشناس، روانپزشک- پزشک عمومی و روانپزشک- نورولوژیست در معادلات فیمابین تولید و تقویت شدند.
بدین ترتیب زایندگیهای یک جمع پرشور و شفیق کم شد و بر تنش و فرسایش اضافه گشت. حرمت بزرگان صنف خدشهدار شد و کم لطفی در حق پیشکسوتان سکهی بازار شد.
در این مقطع نزدیک به انتخابات کماکان رویههای غریب و جدید را شاهد هستیم. دعوت انبوه از روانپزشکان جوان طرحی برای پیوستن به حرکتی که غم نان دارد در جای خود نیکوست اما زمان آن کمی نگران کننده است. بهخصوص که میتواند به شکافهای شومی دامن بزند که سابقون السابقون جامعهی روانپزشکی را بیتفاوت به معیشت همکاران جوان نشان دهد، انگار که سفرهی معاش جوانان روانپزشک بایستی در دامان سالخوردگان روانپزشک پهن شود و حالا که نیست باید چیزی لزوماً و حکما “تغییر”کند.
پدیدهی دیگری که در این چند صباح در آستانهی انتخابات صنفی ما روانپزشکان خودنمایی میکند، دمیدن هدفدار بعضی در تنور مطالبات صنفی است؛ بی آنکه اندیشه شود آیا تحقق مطالباتی که وعده داده میشود در ید بیضای هیات مدیرهی یک انجمن علمی و صنفی هست یا نه؟!
شعارهای قشنگی مطرح میشود که چنین و چنان کنیم و فلک را سقف بشکافیم، حق را از حلقوم روانشناس و نورولوژیست و سایر رقبای خیالی بیرون بکشیم و درآمد و پول و مال و مکنت زیاد کنیم!
سوالی که به ذهن میرسد اینکه آیا مشکلات مالی و اداری و حرفهای موجود منحصر به ما روانپزشکان است؟ آیا سایر شاخههای تخصصی چنین ابتلاءاتی ندارند؟ کافیست به انعکاس مشابه گرفتاریهای همکاران دیگر تخصصها در فضای مجازی بنگریم. مشکل فراگیر است و راه حل جامع و مانع و رادع میطلبد. با شعارهای بیگانهساز و شکافانداز چیزی حل نمیشود، مخصوصاً وقتی با سیاست گذاریهای کشوری و کلان روبرو هستیم.
شوربختانه به نظر میرسد صدای پای پدیدهی نامبارک پوپولیسم در بطن و متن جامعهی علمی کشور و انجمن علمی روانپزشکان به گوش میرسد. وعدهی اتحاد علیه دیگری خودساخته و توزیع پول (نمیگویم سیب زمینی و دمپایی ابری) میرود کاملا جامعهی علمی و صنفی ما را دوپاره و چند پاره و اسکیزوفرنیک کند.
به عنوان یک روانپزشک جوان و تازه کار بسیار نگرانم که عدهای از نمد معیشت و زندگی حرفهای ما، برای خود بالاپوش بدوزند. عده ای که شب انتخابات پیدایشان میشود و در باغ سبز نشان میدهند و نان و گوشت پخش میکنند و مرکب مراد خویش میرانند.
دعوت میکنم به تکرار تاریخ پیش رویمان نظاره کنیم. در سالهای نه چندان دور با ساز و کارهای پوپولیستی شبه دموکراتیک هستههای سخت در سایر انجمنهای علمی تشکیل شد، باند و فرقه و کست درست کردند و با اصحاب قدرت و بوروکراسی پالوده خوردند. علیرغم تحمیل هزینههای گزاف، هم حاضر به پذیرش گردش نیروها و نخبگان نمیشوند. از خوف تکرار آن سرنوشت در انجمنهایی که نامشان نمیبرم در مورد روانپزشکان، به خدا پناه باید برد…