معرفی و نقد کتاب “در آمدی بر روایت زنانه از شهر”
مطالعات فرهنگی آنجا که به نقش زنان میپردازد، در ایران سابقهی کمی دارد. پیش از اینها #یوسف_اباذری در مقالهای به این مسئله پرداخته بود و پیرامون تجربهی زیستهی زنان شهری ایران توضیحاتی داده بود.
کتاب، پایان نامهی نویسنده است. عنوان اصلی شاید گیراتر و قویتر بوده است( منابع قدرت زنان در ایران: مطالعهی کیفی دیالکتیک انقیاد/قدرتمندی در زندگی روزمرهی زنان تهرانی)
نویسنده هوشیارانه بین عرصههای عمومی و شخصی و خانوادگی زیست زنانه تفکیک قائل میشود. همچنین تفاوت میگذارد بین حضور اجتماعی زنان با قدرتمندی و عاملیت آنها.
عاملیت فاکتوریست که به تعیین کنندگیهای خاص نسبت داده شده.
برای آنکه بحث روشن شود مثالی از کتاب میزنم. نویسنده مطرح میکند که علیرغم افزایش حضور اجتماعی زنان، قدرت جمعی آنها زیاد نشده اما از طرف دیگر کماکان عاملیت فردی و شخصی و خانوادگی زنان شهر نشین (بخوانید زن ایرانی) کم نیست و در حدی قابل قبول حفظ شده.
روانکاوان از این پدیده به عنوان نوعی مادرسالاری پنهان در متن و بطن زندگی خانوادگی ایرانی یاد میکنند.
کتاب در ادامه سمت و سویی جالب پیدا میکند. زن را به عنوان ابژهای مهم و غیر قابل حذف از جانب سوژهی مردانه میبیند که ساز و کار تحدیدی مردانه در واقع اعتراف به نوعی برجستگی حاشیهی زنانه بر متن زندگی ایرانی است.
فصول انتهایی کتاب تحقیقیتر و میدانیتر میشود. نویسنده با زنان بسیاری مصاحبههای طولانی کرده تا نور بر پارادوکسهای هویتی زن معاصر اما مدرن نشدهی ایرانی بیفکند.
برزخ بین سنت و تجدد سبب مشکلات هویتی بسیاری مخصوصا برای زنان جوان شهرنشین ایران شده است.
نویسنده به درستی الگوی رایج پیشرفت را مردانه میداند و در فصل آخر در گذر فرایند خرید زنانه و مراکز خرید شهری، به پیشنهاد یک فرمول زنانه برای پیشرفت خطر میکند.
کتاب در فصلی هم علیه فمینیسم مطالبی دارد که در نوع خودش برای خواننده غیر منتظره است.
“هویت همگون با ثبات زن سنتی در مواجهه با مظاهر مدرن در جامعه ایران با تناقضها و پرسشهای بسیاری روبه رو شد که این هویت را به چالش کشاند» (همان). تقسیم نقش و وظایف میان زن و مرد دگرگون شد و سبک زندگی زنان به لحاظ حضور در عرصههای عمومی، شغلی و تحصیلی دستخوش تغییر گشت. از این رو با تضاد میان هویت سنتیای که هنوز پای برجاست و هویت مدرنی که ریشه میدواند روبرو هستیم”