زنِ جوان ورم کرده و سنگین است. چهارماهه حامله و اسیر تریاک. قبلا هم سابقهی مصرف مواد و کوموربیدیتیهای دیگر روانپزشکی داشته و چند مورد دیگر مراجعه کرده بوده. شوهرش شغل قانونی ندارد و گاهگاهی زندان میرود و نتیجتا حمایت خانوادگی زیادی ندارد.
اخیراً تهران بوده برای ترک اعتیاد. در کلینیکی معروف اما بی تابلو!! توسط یک دو جین روانپزشک و نورولوژیست و روانشناس و کاردرمانگر معاینه شده، انواع پروسیجرهای پست مدرنِ نوروفیدبکی، rTms ای و Tdcs ای و زوج درمانی و سکس تراپی در مورد وی صورت پذیرفته و نزدیک به چهار میلیون پولش را گرفتهاند و دست آخر در طبقهی آخر همان کلینیک، چند سی سی متادون را شیشه کرده و روانهاش کردهاند سوی شهر و دیار خودش!!!
در اطراف خیابانها و معابر مرکزی شهر که دانشگاه و ادارات اصلی را در بر گرفتهاند شلوغ و پر هیاهو است. تبلیغات انواع خدمات با روشهای بصری و صوتی و فیزیکی و شیمیایی از زمین و آسمان میبارد اما در این غوغای عرضه و تقاضا هرگز بازار مکارهی تجارتی ذیل عنوانهای مشاوره و زوج درمانی، همسر یابی، هوش هیجانی، ارتباط کلامی و چشمی و نفوذ در دلها، مشکلات جنسی و زناشویی و سکسی و زیر لحاف، تمرکز و حافظه و روانخوانی و تندخوانی و زدودن خاطرات بد کودکی، اعتماد به نفس و عزت نفس و مهارتِ نه گفتن و بله شنیدن و مخ زنی و بیمه شدن در برابر شکست عشقی و تور کردن معشوق در سه ثانیه و چندین و چند سرفصل رندانه ولی ظاهر الصلاح سرد و بیمشتری نیست.
دختران و پسرانی تا حد ممکن حراف و نطاق پوستر و تراکت مجالس و گردهمایی و معرکه گیریهایی را منتشر میکنند که اغلبشان جلسات اولی رایگان دارند و بعدش را کسی نمیداند.
جلساتی اغلب بی مجوز، بینظارت که توسط کارشناسانی معروف یا جویای شهرت برقرار میشود.
این تازه نوک کوه یخ غوغای شهر و مردمش است. اگر سرکی در وب و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بکشیم تازه با حجم واقعی مشکل روبرو میشویم. تقریباً هرکسی از هر قماش و حرفهای ادعای درمان و تشخیص و شفاف مشکلات مرتبط با روان مردمان را دارد. از روحانی و دعانویس و رمال و جادوگر بگیر تا روانشناس و روانپزشک و مشاور.
بازار است و مکانیسماش شلوغ بازی عرضه برای مغشوش کردن متقاضی. هر ادعایی مطرح میشود با هر روشی. از هیپنوتیزم بیدار بگیر تا هومیوپاتی در خواب. از راه دور تا خدمات کنار رختخواب. زن و مرد و پیر و جوان فراخوانده میشوند به سگ درمانی و گربهرقصانی و فیلمتراپی و قصهخوانی به قصد و هدف درمان. یکی حرکتدرمانی میکند، دیگری ماساژ درمانی را تجویز میکند، یکی جلساتش را با طلوع خورشید طلایی رنگ بیدریغ شروع میکند و با نورپاشی نارنجی غروب مامان خورشید تمام میکند، دیگری گیاهان و پرندگان را در محل درمان رها کرده تا فضا ناتورال شود و آن یکی اتاقش را پر از عتیقه کرده تا اتمسفر ارکاییک و آریایی شود!!
همهی این بساط را اگر مقابل آنچه که ذیل پروپاگاندای “طب سنتی” برای درمان اختلالات روانشناختی راه افتاده قرار دهیم، ذرهای در مقابل کوه به نظر میآید. طب سنتی با روشهای عسلی و علفی و روغنی خودش که در سوراخ ناف و چشم و گوش و سایر منافذ پیکر آدمیزاد چکه میکند، به حل معادلهی سردی و گرمی روان و مغز هم وارد شده و با کمک بودجهی دولتی و حمایتهای سیستم دانشگاهی میرود که تمام رشتههای سیستم مدرن سلامت و بهداشت مملکت را پنبه کند و به فنا دهد.
سالهاست که فضای کلی سلامت مملکت تجاری و بازاری شده. آن وقتی که انواع و اقسام کلینیکهای زیبایی و خوشگلی و خوش اندامی راه میافتاد، همان وقتی که ما پزشکان در مطبهایمان و در پشت درهای بسته سوار بر موج درد و پریشانی و نگرانی مردم، انواع روشهای بی دلیل و گران را روی دست بیمار و همراهش میگذاشتیم، همان زمانی که اندیکاسیون بستری سنتز میکردیم و بستری را طولانی میکردیم و آن هنگامی که مریض را میترساندیم که زهره ترک درد نداشتهاش بشود تا بیشتر مراجعه کند، دقیقا در همین زمانها ما تاجر شده بودیم و طبابت را به طاق نسیان کوبیده و سرمان را زیر برف کرده بودیم.
موج تجاریسازی سلامت کمی دیرتر به سلامت روان رسید اما حالا که رسیده با تمام توانش آمده و از در و دیوار و پنجره هجوم آورده.
به نظر میرسد حوزه اختلالات و مشکلات روانشناختی مردم در ایران با توجه به انتزاعی و سوبژکتیو بودنش محل مناسبی برای رشد بازار غیر علمی و غیر رسمی سلامت باشد.
اما در این بستر مناسب و مستعد برای بیمبالاتی و جا زدن مس به عوض طلا زمینههای جالب و خطرناک دیگری هم هست.
1 Comment
اقا خیلی وبسایتتون عالیه